اولیور در دردسر است. او به خاطر اختلاس از شرکت پدرش گرفتار شده و اگر نتواند ۲۵۰,۰۰۰ دلار را که برداشته پس بدهد (که نمیتواند)، از کارش اخراج میشود، دستگیر و احتمالاً به زندان فرستاده میشود. در همین حال، همسر ثروتمندش نه تنها از نجات او از این وضعیت امتناع کرده، بلکه در حال برنامهریزی برای طلاق اوست. در ناامیدی، اولیور راهی برای فرار پیدا میکند. او یک بیمهنامه روی همسرش میگیرد و خود را به عنوان ذینفع معرفی میکند، سپس یک آدمکش استخدام میکند تا او را بکشد. تنها مشکل این است که به دلیل اینکه پزشکی که معاینه را انجام داده یک کلاهبردار بیکفایت است، بیمهنامه معتبر نیست. در تلاش برای لغو قتل، اولیور آدمکش را پیدا میکند و متوجه میشود که او قتل را به یک آدمکش دیگر واگذار کرده است. پیگیری آن قاتل نشان میدهد که او نیز این کار را به شخص سومی واگذار کرده و به همین ترتیب ادامه دارد. واقعاً چند نفر در حال تلاش برای کشتن همسر اولیور هستند؟