پولس، رسول مسیح
لوک با خطر کردن جانش به رم میرود تا از پولس دیدن کند - رسولی که در زنجیر است و در تاریکترین و غمانگیزترین سلول زندان نرون اسیر شده است. پولس که از سایههای اعمال گذشتهاش عذاب میکشد، در انتظار اعدام وحشتناک خود میپرسد آیا فراموش شده است. قبل از مرگ پولس، لوک تصمیم میگیرد کتاب دیگری بنویسد که تولد آنچه به عنوان کلیسا شناخته خواهد شد را مستند کند.