زندانیان سرزمین ارواح
در شهر مرزی خطرناک سامورایی، یک دزد بانک بیرحم از زندان آزاد میشود توسط یک جنگسالار ثروتمند به نام فرماندار، که نوهی خواندهاش برنیش گم شده است. فرماندار آزادی زندانی را در ازای پیدا کردن دختر فراری پیشنهاد میدهد. با پوشیدن یک لباس چرمی که در عرض پنج روز خود را نابود میکند، دزد به سفر برای یافتن زن جوان و همچنین مسیر خود به سوی رستگاری میپردازد.