لنداو، مالک جوان "غذای گربه لوتوس"، در تلاش است تا شرکت را زنده نگه دارد زیرا کسب و کار بدتر از آنچه انتظار میرفت، است. لنداو ورشکسته و بدشانس است و دیگر نمیتواند حقوق کارمندانش را پرداخت کند. به همین دلیل، او شروع به کشتن یکی از کارمندانش هر چند روز یکبار میکند. به تدریج، افراد بیشتری ناپدید میشوند تا اینکه پلیس در این پرونده دخالت میکند. یکی از افراد ناپدید شده، فرانک، دوست دختر بسیار محافظتی به نام تسی دارد که به جستجوی او میپردازد. تسی سرنخها را تا "غذای گربه لوتوس" و حقایق شوم آن دنبال میکند.