دل پونتون
مردی با رفتارهای نسبتاً ضد اجتماعی و سبک برخوردی به شدت بیادب و خشن با مشتریانش به شخص اشتباهی که همچنین مشتری اوست، عاشق میشود. او یک معتاد به ماشینهای قدیمی در حاشیه شهر است، در حالی که او یک بازیگر جوان در حال ظهور است. آنها توسط یک ماشین قدیمی به هم میرسند که برای بازیگر جوان یادگاری از پدربزرگش باقی مانده است. پس از رد اولیه، او تنها مردی در شهر است که میتواند آن ماشین قدیمی را تعمیر کند و او تنها کسی است که به او میفهماند که ماشینها ممکن است مرکز جهان نباشند.