پلنگ برفی
این داستان درباره این است که چگونه مردم و حیوانات در نهایت با هم کنار میآیند. یک پلنگ برفی به گلهی گوسفند یک کوچنشین حمله میکند و نه قوچ را میکشد. پدر و پسر سپس بحث میکنند: پسر بر کشتن پلنگ برفی اصرار دارد، اما پدر بر آزاد کردن آن تأکید میکند.