چاروشیلا تندل و برادرش آنیل با پسر کریشنا بویر، بابو بویر، درگیر هستند. اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که پس از سالها، قرارداد متعلق به آنیل به نام بابو منتقل میشود. برای انتقام، آنیل پیشنهاد ازدواج خود را به پدر سوپریا میدهد که دوست دختر بابو است. او همچنین باعث میشود که بابو به زندان بیفتد و قرارداد را به نام خود بازپس بگیرد. چه اتفاقی میافتد؟