فیلم راهنما راجنیگاندها
پس از مرگ پدرش، آنورادا چودری بسیار ناراحت شد. در چنین شرایطی، آقای مالیك، مدیر کل معادن چودری، سعی کرد تمام اموال خانواده آنها را مدیریت کند. او همه را متقاعد کرد که آنورادا بیمار روانی است. ناگهان او فرصتی پیدا کرد و از راچی به کلکته پرواز کرد. به طور تصادفی آنورادا با راجا بانرجی، یک روزنامهنگار، ملاقات کرد و از او درخواست پناه کرد. در نتیجه، او شروع به زندگی در خانه راجا کرد. در چنین وضعیتی، آقای مالیك به کلکته آمد و از راجا کمک خواست. این وضعیت پیچیده واقعاً او را گیج کرد و بعداً راجا تصمیم گرفت به آنورادا کمک کند. در عین حال، آقای مالیك از یک جنایتکار معروف به نام روهانلال خواست تا آنورادا را پیدا کند. فقط برای نجات آنورادا، راجا او را در خانه مادربزرگش در تاراکشوار قرار داد. بعداً آنورادا احساس کرد که نسبت به راجا علاقهمند شده است. بنابراین، بدون تردید، تصمیم گرفت به خانه راجا برگردد و او را به عنوان شریک زندگیاش انتخاب کرد.
پیشنمایش موجود نیست.