اوزی پس از اینکه والدینش در اثر تخریب خانه جنگلی‌شان از او جدا می‌شوند، به دست صاحبان مهربان پناهگاه حیات وحش سپرده می‌شود که او را در امان نگه می‌دارند و به تدریج به او یاد می‌دهند که از طریق زبان اشاره ارتباط برقرار کند. با ترکیب مهارت‌های جدیدش و استعداد طبیعی‌اش برای رسانه‌های اجتماعی، اوزی به زودی یک دنبال‌کننده جهانی پیدا می‌کند. وقتی می‌فهمد که ممکن است والدینش زنده باشند، اوزی به سفر برای پیدا کردن آنها و اطلاع‌رسانی به جهان درباره آنچه بر جنگل‌های بارانی می‌گذرد، می‌پردازد. با کمک دوستان جدیدش، میمون شیطون چنس و کرگدن دوست‌داشتنی هونکوس، اوزی متوجه می‌شود که یک صدا واقعاً می‌تواند دنیا را تغییر دهد.