شورشیان تابستان
جونا، ۱۱ ساله، آرزو دارد تابستان را با پدربزرگ باحال خود برنارد در طبیعت اسلواکی بگذراند، اما مادرش که از او خسته شده، برنامهریزی کرده است که او به دریا برود. جونا به طور مخفیانه از خانه خارج میشود و به تنهایی با قطار به خانه پدربزرگش میرود. وقتی به آنجا میرسد، متوجه میشود که پدربزرگش ناراحت و غمگین است. خوشبختانه، همسایه شجاع و پسرانهاش الکس با جونا دوست میشود و آنها با هم نقشهای برای جمعآوری پول برای یک قایق خودشان میکشند. فعالیت غیرقانونی آنها در روستا جنجالی به پا میکند، پدربزرگ را به خاطر جرمی که مرتکب نشده به زندان میاندازد و دوستی الکس و جونا را به خطر میاندازد. آیا جونا راهی برای اصلاح این وضعیت پیدا خواهد کرد؟