دیکتاتور آناستاسیو با دستان آهنین حکومت میکند و از سوی بازرگانان حمایت میشود که در مورد ساخت کانالها سخنرانی میکنند و کاملاً از هرج و مرج در میان مردم بیخبرند. شایعه شده که آناستاسیو پس از یک حادثه با یک آینه و یک درگیری خشونتآمیز، پس از اینکه بهطور واقعی مانند یک خروس در میان پیروانش جیکجیک کرده، مرده است. زندگی پس از مرگ بهعنوان یک کازینو نشان داده میشود که آناستاسیو به زور راه خود را به بهشت باز میکند. پیشگویی برای یافتن دیکتاتور بعدی استفاده میشود و یک ملوان و دستیار سیاهپوستش تلاش میکنند تا با یک ارگان، انقلابی را آغاز کنند و آن را از میان روستاها بکشند، در حالی که فیلم به بررسی کشور، فرهنگ و موسیقی میپردازد.