فیلم خستگی سهمیه
"آیا این سفر واقعاً ضروری است؟" یک تابلو جادهای میپرسد. "البته، ضروری است،" وودی وودپکر پاسخ میدهد. "من یک شر ضروری هستم." به وضوح، حرکات میهنپرستانه نقطه قوت وودی نیست. وقتی به پمپ بنزین میرود تا بنزین بزند، حتی نمیداند کتاب سهمیه چیست. متصدی فکر میکند وودی یک آدم زرنگ است و با یک چکش بزرگ او و ماشینش را به یک ویرانه چند مایلی میزند. چه شانس خوبی! ماشینهای قدیمی هنوز کمی بنزین دارند. وودی یک شلنگ لاستیکی برمیدارد و بنزین را از برخی از آنها میکشد. متأسفانه، یکی از ماشینهایی که انتخاب میکند کاملاً نو است. و این یک ماشین پلیس است. وودی به زودی با یک افسر پلیس بولداگ درگیر میشود.
پیشنمایش موجود نیست.