پله های یعقوب
پس از بازگشت به خانه از جنگ ویتنام، کهنه سرباز یعقوب سینگر در تلاش است تا سلامت عقل خود را حفظ کند. او با توهمات و یادآوری های ناگوار دست و پنجه نرم می کند و به سرعت در حال فروپاشی است در حالی که جهان و افرادی که در اطرافش هستند به تصاویری آزاردهنده تبدیل می شوند. دوست دخترش، جززی، و همسر سابقش، سارا، سعی می کنند به او کمک کنند، اما تلاش هایشان بی نتیجه است. حتی دوست کایروپراکتور سینگر، لوئیس، نیز نمی تواند به او برسد در حالی که او به جنون فرو می رود.