ساشا وورونین، خواننده معروفی که قرار است با سوپرمدل ناتالی ازدواج کند، قربانی جان دارو می‌شود که سعی دارد او را با بیهوش کردن و پرتاب کردن به دریا به قتل برساند. ساشا توسط ماهیگیران نجات می‌یابد، اما حافظه‌اش را از دست داده و نام سامسون را به خود می‌گیرد. حافظه سامسون زمانی که در یک نمایش سیرک یک ملودی آشنا را می‌شنود، شروع به بیدار شدن می‌کند و شروع به خواندن می‌کند. او تصمیم می‌گیرد با گروه سیرک برود و در نهایت توسط کارگردان یک ایستگاه رادیویی استخدام می‌شود که او را با نام "خواننده ناشناس" به روی آنتن می‌برد. ناتالی، که اکنون با جان ازدواج کرده، صدای او را شناسایی می‌کند و می‌خواهد او را پیدا کند؛ ساشا او را رد می‌کند زیرا عاشق ماریا شده است. جان دوباره سعی می‌کند ساشا را از بین ببرد و سپس سعی می‌کند ماریا را ربوده کند. پس از یک تعقیب و گریز دیوانه‌وار، ساشا جان را شکست می‌دهد و او توسط پلیس دستگیر می‌شود.