مادر به تازگی از زندان آزاد شده و میخواهد از گروه موتورسواری که او را به آنجا فرستاده انتقام بگیرد. او با گروه قدیمیاش "فرشتگان" همکاری میکند و به سمت بیابان میروند تا انتقام بگیرند. به زودی، وسواس مادر بر روی رابطهاش با دوستدخترش، مارلین، تأثیر میگذارد و احترام گروهش به او به سرعت کاهش مییابد تا اینکه او در بیابان تنها میماند و باید برای خود بجنگد.