فیلم بدن من گرسنه است
مارسیا، یتیم جذاب و روستایی، با اتوبوس به شهر میرود تا با خواهرش ملاقات کند، که به او قول داده است شغلی در رستورانی که به عنوان میزبان کار میکند به او بدهد. او هیچ تردیدی ندارد که با رانندهاش بخوابد تا به مقصدش برسد. وقتی به آنجا میرسد، متوجه میشود که خواهرش به تازگی به طرز خشونتآمیزی به قتل رسیده است - با کمربند زینتی. مارسیا شغل خواهرش را میپذیرد تا به صورت مخفی به دنبال قاتل بگردد. او با این کار جان خود را به خطر میاندازد و در عین حال درباره سبک زندگی سابق خواهرش و رفتارهای ناپسند رهبران محلی کشفهایی میکند.