زوریخ در سال 1519: بیوه جوان آنا راینهارت زندگی بی پروا را بین ترس از کلیسا زندگی می کند و نگران آینده سه فرزندش است ، هنگامی که ورود یک مرد به شهر باعث آشفتگی می شود: کشیش جوان اولریش زوینگلی جایگاه جدید خود را در گروسمونستر در زوریچ و جرقه های خود در مورد کلیسای گوریس با ترغیبات کلیسای گوریس به دست می آورد.