هانا بیست سال را برای سرکوب یک نفرین ناسازگار که بر روی خط خون او قرار گرفته بود ، صرف می کند ، فقط این که یک عضو خانواده آگاهانه آن را آزاد کند و او را مجبور به کشتن یا کشته شدن کند.