در دهه 1990 ، در دهکده های کوچک Verlapally ، دروغ ها ، ونلا و سوری دوستان دوران کودکی هستند. شکنجه ها ونلا را دوست دارد ، اما او سوری را در ذهن خود دارد. با دانستن علاقه سوری به ونلا ، قربانی کردن عشق او است و به آنها کمک می کند تا آنها را ازدواج کند. اما سیاست های محلی بین راجانا ، شیوانا و پسر دوم چین نامبی Threten برای ایجاد اختلال در زندگی آنها.