هفده و باردار ، فلیشیا برای جستجوی معشوق خود به انگلیس سفر می کند و در عوض توسط جوزف امبروز هیلدیچ ، یک مدیر پذیرایی مفید که مهربانی آن راز ناآرام است ، پیدا می شود.